غمش در نهانخانه ی دل نشیند*به نازی که لیلی به محمل نشیند
به دنبال محمل چنان زار گریم *که از گریه ام ناقه در گل نشیند
خلد گر به پا خاری، آسان برآرم *چه سازم به خاری که در دل نشیند؟
پی ناقه اش رفتم آهسته، ترسم *غباری به دامان محمل نشیند
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی * ز بامی که برخاست، مشکل نشیند
عجب نیست خندد اگر گل به سروی *که در این چمن پای در گل نشیند
ادامه مطلب
درباره این سایت